دایره لغات پارمیدا از دیروز تا امروز (هر چی که یادم هست)
اولین دفعه ای که شروع کردی به حرف زدن هفت ماه و11 روزت بود وقبل از اون هم بازی بازی از 2 ماهگی آغون آغون میکردی .اولین کلمات که به زبان آوردی بابا و ماما بود. بعد از اون ( دد ، به به )
نمونه ای از کلمه هایی از زمانی که یاد گرفتی به حرف زدن رو اینجا مینوسم:
آب : اوو
نکن : دتن
گوجه : دوجه
خاله : آله (در کل حرف "خ" تو دایره واژه های گل دخترمون پیدا نبود مثلا به خوب میگفتی اوب،خوشگل می گفتی اوشل)
قاشق : آتق
سیب :ایب
سهیل : دولیل
فریبرز : بلیبرز
هاپو : پو
دماغ : مماغ
محمد مهدی :ممهتی
پوریا : پولی
موز : کمو
وقتی هم که به حرف افتادی و کاملا جمله سازی میکردی معنی کلمات رو برای خودت تغییر داده بودی مثلا: خاموش میشد روشن . بالا میشد پایین خیلی شیرین بود حرفات عزیزکم وقتی یه جا حرف میزدی همه شیفته تو میشدن ودوست داشتن هی باهات بازی کنن تا تو براشون حرف بزنی شیرین زبونم.
این روزا هم که 4 سال و 9 ماهته بازم حرفات مثه قبل شیرینی خودشو داره و برای خودت کلمه های مخصوص خودتو داری که تغییر ناپذیره ، به تام وجری که کارتون مورد علاقت هم هست میگی تام و رو جی،به جقجقه میگی جقجقک و.......
پ.ن: این روزا اینقدر سرم به شما گرمه و کار خونه هم که به جای خودش همیشه هست و وقتم همش پره مجبورم شبا این موقعا که شما وداداشی خوابید تازه بشینم پای وبلاگتون و براتون بنویسم. می بینی دخترکم دیگه وقتی برای خودم ندارم،همه وقت و لحظه های عمرمو هدیه کردم به شما دو تا دردونه مامان ،خوب دیگه مامان شدن یعنی همین دیگه